#لمس_خوشبختی_پارت_38
-سام
-حرف نزن درسا، حرف نزن که می کشمت. یک ساعت روبروت نشستم هی با اخم نگاهت می کنم بلکه تمومش کنی بلکه از رو بری اما اصلا...
خواستم حرفی بزنم که دستشو بالا اورد و با داد گفت:
-درسا به مولا حرف اضافه بزنی انقدر میزنم تا بمیری
دستمو روی گوشم گذاشتم و با بغض گفتم:
-داد نزن صدات میره پایین
ضربه محکمی به قفسه سینم زد و گفت:
-به جهنم
سوزش قلبم از سوزش سینم دردناک تر بود روی در سر خوردم و روی زمین توی خودم مچاله شدم. امیرسام نفس نفس زنان بالا سرم ایستاده بود . اولین اشک که راه خودشو پیدا کرد سریع سرمو پایین انداختم. امیرسام بازومو گرفت کمی اون طرف تر هولم داد و از جلوی در کنارم زد و با شدت درو باز کردو از اتاق خارج شد.
خدایا تا کی؟ تا کی باید تحمل کنم؟ خدا صبر منم حدی داره. خدایا امروز داشتم حس می کردم خوشبختم اما زود پروندیش. خدایا به کدوم گ*ن*ا*ه؟؟؟
دیگه از اتاق بیرون نرفتم هم صورتم کبود شده بود هم چشمام از شدت گریه اندازه توپ تنیس شده بود، به درک که ابرو ریزی شد.
از نیمه شب گذشته بود که در اتاق باز شد. حتما امیرسام بود دیگه. اصلا تکون نخوردم بزار فکر کنه خوابیدم. چند لحظه بعد تخت تکون خورد. صدای امیرسام به گوشم رسی که اروم گفت:
-درسا؟
وقتی دید جواب نمیدم توی جاش خوابید. دیگه نمیدونم کی خوابم برد. چشمام گرم شد و به خواب رفتم.
صبح با سر درد بیدار شدم. نگاهی به اطراف کردم امیرسام توی اتاق نبود حتما رفته سرکار. خواب الود از جا بلند شدم و کشون کشون به سمت کمد رفتم حولمو برداشتم و به حموم رفتم.
اب گرم که روی تنم ریخت ارامش پیدا کردمو سر دردم کم تر شد. نیم ساعتی توی حموم بودم. حموم کردنم که تموم شد حولرو دورم پیچیدم و لای درو باز کردم. از لای در نگاهی به بیرون انداختم کسی داخل اتاق نبود با خیال راحت بیرون اومدم، روبروی اینه رفتمو مشغول برسی جای سیلی دیشب شدم. خداروشکر زیاد معلوم نبود کمی کرم میزدم حل بود.
سریع لباس پوشیدم و مشغول خشک کردن موهام شدم. داشتم موهامو شونه می کردم که موبایلم زنگ خورد. بادیدن عکس مهرداد سریع جواب دادم:
-سلام بی معرفت
-سلام خانم خانوما. من بی معرفتم بچه پرو؟
-بی معرفتی که زنگ نمیزنی دیگه
-شکایتاتو بزار برای بعد خبر خوب دارم
-چی؟
-پایه دور دور شبونه هستی؟
با ذوق گفتم:
-واااااای اره دلم لک زده براش
-پس ساعت 6 کافه
-اوکی. برنامشو کی ریخته؟
-اقا مهرداد دیگه
-عاشقتم. پس تا ساعت 6
-اوکی هانی بای
romangram.com | @romangram_com