#لالایی_بیداری_پارت_89

آروم آروم شروع کردم به برش زدنش. بعد چیدمشون تو یه پیرکس و گذاشتمش تو یخچال.

مامان با تلفن حرف می زد. تماس رو که قطع کرد اومد تو آشپزخونه و رو به منی که داشتم ظرفهای کثیف کرده ام رو میشستم گفت: کیکه درست شد؟

من: آره.

مامان: بیرون نمیخوای بری؟

من: نه.


romangram.com | @romangram_com