#کریشنا_پارت_61

بريان هم با بي اعتنايي تنها گيلاسش را به ارامي به جام آيدن زد اما از آن ننوشيد . کريشنا شانه اي بالا انداخت و گفت :

- به دل نگير ... اون هنوز عصبانيه .

- تو قرار بود اون رو به عنوان وليعهد انتخاب کني .. نه ؟

- نه .. اما اون فکر مي کرد اينکارو مي کنم ... اما بهم اعتماد کن .. عصبانيت اون به اين خاطر نيست .

زن جواني صحبت آيدن و کريشنا را قطع کرد . چهره جذاب و آراسته و اندامي بي نقص داشت . آيدن با ديدن او يکه خود . لباس نيلي

و زيبايي به تن داشت که کنار شانه اش يک مثلثي به صورت کاملا بي تناسب خالي بود و خالکوبي گرگ شکلش به چشم مي آمد . زن نيم



نگاه حريصانه اي به آيدن انداخت و گفت :

- سلام سرورم کريشنا .. تبريک مي گم وليعهد .

ژوليت بلافاصله اخم کرد و همراه با پيتر وارد سالن رقص شد . کريشنا لبخند تمسخر آميز معنا داري زد و گفت :

- سلام ايلين . خوش اومدي .

ايلين با عشوه اي دلفريبانه گفت :

- ممنون سرورم ... اما فکر کنم ملکه چندان با شما موافق نيستن ...

کريشنا نفس عميقي کشيد و ابرو بالا انداخت و پاسخ داد :

- خب فکر کنم منطقي باشه .

ايلين چهره معصومي به خود گرفت و چشمانش را تنگ کرد و بالحني طماعانه گفت :

- عيبي نداره با وليعهد جذابمون برقصم ؟

آيدن که جذب عشوه عجيب ايلين شده بود با نگاهش موافقت کرد اما کريشنا ممانعت کرد . با چهره اي در هم رفته گفت :

- نه ايلين ... آيدن امشب با کسي نمي رقصه .

آيدن که اندکي دل آزرده شده بود ، کنار کريشنا ايستاد . ايلين پرسيد :

- چرا اون ؟ چرا فرزند خودتون رو وليعهد نکردين ؟

آيدن نگاهي متعجب و پرسشگرانه به کريشنا انداخت . کريشنا لبخند ارامي زد و پاسخ داد :

- خودت مي دوني که من فرزندي ندارم . من و ژوليت نمي تونيم فرزندي داشته باشيم .

ايلين نگاه معناداري به کريشنا انداخت و موهاي روي شانه اش را کنار زد و گفت :


romangram.com | @romangram_com