#کریشنا_پارت_112
آيدن چشمانش را تنک کرد و با صدايي فروزان از عصبانيت گفت :
- و براتون مساله اي نيست اگه بچه هاي پيتر ، بشن شاهزاده هاي شما و وارث تاج و تختتون ؟
- بچه هاي پيتر ، بچه هاي اونن ... نه شاهزاده هاي من ...
صبر ايدن لبريز شد و درحالي که دندانهايش را به سختي به هم مي ساييد ، گفت :
- ولي ملکه باردار بشه ... شما از کجا مي دونين ، شاهزاده شما رو حمل مي کنه يا حرامزاده هاي پيتر رو ؟...
کريشنا با لحن هشدار دهنده اي پاسخ داد :
- آيدن ... پيشنهاد مي کنم آروم باشي ... اونا توي اين همه سال هرگز بچه دار نشدن ... و اگر هم بشن ..مطمئن باش من متوجه ميشم
که قضيه دقيقا از چه قراره ... من راه هاي خودم رو براي تشخيص شاهزاده هام دارم ... برو استراحت کن آيدن . ظاهرا از خستگي
افکار عجيبي به ذهنت مي زنه . صبر و تحمل من هم يه مرزي داره ... من بيمارم ... بهتره بيشتر از اين اذيتم نکني ... برو .
آيدن مي دانست زياده روي کرده است اما بي آنکه تعظيم کند و يا حرفي بزند به سمت در رفت . کريشنا خيلي ناگهاني گفت :
- مراقب باش درباره بيماري من چي ميگي ... همه مثل من بهت مطمئن نيستن . وقتي احتمال مسموميت من وجود داشته باشه . کي
بيشتر از همه مورد سوء ظنه ؟ مشاور چندين ساله و وفادار من ؟ يا وليعهد يک هفته اي من ؟!
آيدن گامهايش را تند کرد و از اتاق خارج شد . مي توانست صداي پيتر و زوليت را بشنود :
پيتر : بهتره برگردي به اتاق شاه ... صبح نديمه ها نبايد اينجا ببيننت ...
ژوليت : خوشحالم که هستي پيتر .
آيدن با خشمي طاقت فرسا ، از پله ها پايين رفت . اصلا نمي فهميد چرا اينقدر متعصبانه به حريم زندگي شخصي کريشنا حساس شده
است . ترديد نداشت که بيماري کريشنا و کناره گيري ناگهاني اش از آيدن ، بي علت نيست ، ذهنش اما اينقدر مشوش بود که نمي
توانست وقايع را به هم ربط دهد . گويي قوه درک ارتباطي اش از کار افتاده بود . وقايع به طور نامنظم و بي ربطي کنار هم قرار مي
گرفتند درست مانند پازلي که ذهن آيدن نمي توانست آن را درست کنار هم بچيند . آيدن ترديد نداشت که همه وقايع تکه هاي يک پازل
هستند و همه به هم مرتبطند و همچنين اطمينان داشت که قطعه هايي در دسترس ذهن آيدن نيستند . با انگشت شستش چند بار به
پيشانيش کوفت . از اين عجز و ناتواني اش در درک اتفاقات و اطلاعات به تنگ آمده بود . وارد اتاقش شد و جام پري از نوشيدني اش
را سر کشيد .
" استورن ها : نژاد خاص و ارگانيکي از اجنه . هوشمند و مبارز .
در زمان حکومت شياطين ، استورن ها ، دومين قدرت سرزمين هاي جادويي بودند . استورن ها اغلب چشمان سرخ خيلي تيره دارند .
romangram.com | @romangram_com