#کوه_پنهان_پارت_64

در هر شرایطی ..

بلاخره پاهام اجرا کردن ..

پاهام بلاخره فرمان مغزم و اجرا کردن ..

دویدم ..دویدم ..

به کجا نمیدونم .. ولی دویدم..

سارا به سمت خروجی سالن دوید ..

مریم هم به دنبالش دوید .. ولی سرعت سارا از دونده ی سرعت هم بیشتر بود .. !!! مریم هرگز به ان نمیرسید .. م*س*تاصل شده بود نمیدانست چیکار باید بکند .

ایا به دنبال سارا برود یا منتظر رعنا بماند..؟

ترجیح داد منتظر بایستد تا رعنا که برای اوردن سوییچ و کیف هایشان به اتاق برگشته بود بیاید ..با ماشین سریع تر به سارا میرسیدن..

مریم هم به سرعت وسایل را از اتاق برداشت و ازانجا خارج شد .. از سالن به سرعت گذشت .. به در ورودی رسیده بود .. که شخصی بازویش را کشید ..

مادر شاهین بود ..

با تمام نفرتش به او نگاه کرد .. سعی کرد دستانش را از دست او بیرون اورد..

مادر شاهین _ به دوستت بگو من ولش نمیکنم .. بگو دور و وَر پسر من افتابی نشه .. وگرنه زندگی شو به اتیش میکشم..

رعنا نمیدانست چیکار کند .. تمام وجودش را بغض گرفته بود.. با همان صدای خش دار شمرده ، شمرده گفت :

خانم به ظاهر محترم ..

سارا .. تازه دیــــروز فهمید کـــــــ ــه پسر شمااا بهش علاقه مندِ..

ولی به همون خدایی که اون میپرسته و شما نمیپرستید ..

دیشب ... تا خود صبح ... سر سجادش اشک ریخت ... که مهرش از دل تاج سر شما بیوفته ..

و به شاهین که سعی داشت دستان مادرش را از بازوهای رعنا جدا کند چشم دوخت : مطمئن باشین دیگه پسرتون روی سارا رو هم نمیبینه .

و با تموم وجود روشو از اونها جدا کرد .. و رفت .

شاهین فقط به مادرش نگاه کرد ..

مادر شاهین که تحت تاثیر حرفای رعنا تنش لرزیده بود .. رو به شاهین کرد و با بغض گفت :اونجوری به من نگاه نکن .. من فقط یه مادرم ، که ارزوی خوشبختی پسرش و داره ..

شاهین اما چیزی نگفت .. میخواست فریاد بزند ..

اما "تو پسرتو بدبخت کردی" ..

"تو دنیای منو گرفتی "..

" سارا دنیای منه ".. "زندگیه منه" ..

چند ماهی بود که سارا شب و روز شاهین بود .. چند ماهی بود که شاهین به عشق سارا میخوابید .. بیدار میشد ... سرکار میامد.

اما همه را در گلویش خفه کرد .. تا حالا نشده بود که به مادرش بی احترامی کند... درشتی کند ..

romangram.com | @romangram_com