#کوه_پنهان_پارت_58

رعنا _ خیلی خوب بابا یه جور دیگه حالتون و میگیرم ..

بعد از اون مشغول خوردن غذامون شدیم ..ولی مگه این رعنا میذاشت.

رعنا _ وای سارا ،به جون تو اون دفعه که همرازو توی ب*غ*ل من دید .. متوجه شدم ، خیلی ناراحت شد .. اصلا دلیل رفتارای این چند وقتش همین بود..والا.

_ اِاِِاِاِ من که همون روز اول بهش گفته بودم که همراز دختر منه .

رعنا _ دروووووغ .

اینقدر قشنگ گفت که همه باصدا خندیدیم..

_ زهر مار.





.................

الان چند وقتیه که فوق العاده اروم شدیم .. و صدایی از اتاقمون خارج نمیشه ..

اشتباه نکنید ..ما نه مریض شدیم .. نه متنبه ..!!

فقط جناب رییس راه اروم کردن مارو پیداکردن ..

از صبح که میریم شرکت انقدر کار داریم .. که فرصت جولون دادن نداریم .. اگه بخواییم شیطونی کنیم باید اضافه کار بایستیم که من با وجود بچه ها نمیتونم .. این ِکه سرمو میندازم پایین و کارم و میکنم .. اقای عقابم خودش شخصا پروژه ها رو در اختیار ما قرار میده و بایه ل*بخند ملیح !! ازمون عذر خواهی میکنه بابت پرکاریمون .. ماهم به گفتن :

"خواهش میکنیم" کفایت میکنیم .. که اونم فقط از دهن رعنا در میاد.. عاشق ِ دیگه !

ماکه خبر نداشتیم .. کاسه ای زیر نیم کاسه ست...

سریع کارا رو انجام میدادیم .. که شرکت لنگ نمونه .. فقط نمیدونم اقای مهدوی و خانمش چطوری اینقدر وقت اضافه میارن که به همه ی بخش ها سر بزنن و امار بگیرن .. چند بارم به ما سر زدن ..

ولی خوب از ما اطلاعاتی در نمیومد .. چون ما تنها ویژگی ای که داشتیم .. این بود که توی زندگی کسی سرک نمیکشیدیم ..

یا فرشته که نمیدونم چرا چند وقتی که عوض شده .. هر روز بایه دست ل*باس جدید میاد شرکت .. هی ام از ما میپرسه ؟! خوبـــــ ــم !!!؟

ماهم تایید میکنیم . بلاخره جوون است و دام برای اعتیاد .. زیاد ..

اما تازه بعد از 10 روز پر کاری ، کاشف به عمل اومد که فقط پروژه های شرکت ..برای اتاق ما زیاد شده و سایر همکارااا پروژه ی مگس پرونی رو دنبال میکنن ..!!!

ببینید ما هی میخواییم به این عقاب کاری نداشته باشیم ..خودش نمیذاره ؟!

مریم که بعد از شنیدن این خبر .. در فکر کشیدن نقشه ی قتل اقای رییس بود .. خداییش بهمون خیلی فشار اومده بود ..

هنوز از ناراحتی خارج نشده بودیم که رویا خبر داد .. امروز جلسه ی مهندیسین ِ برای بررسی ِ پروژه های اخیر.

کارد میزدی خون مریم در نمیومد..

مریم _ ببین بچه پرو تازه میخواد برای کار ما نقد عمومیم بذاره ..

_ بابا اروم .. ما که به کارمون مطمئنیم .. پس چرا ناراحتی میکنی ؟؟

مریم .._ سارا بذار برم خونش و بریزم ..

romangram.com | @romangram_com