#کوه_پنهان_پارت_53
_خارج از کشور.
رویا _ جدا زندگی میکنید ؟!
_ اووهوم .
رویا _ که اینطور ..
_کدوم طور ؟
رویا _ هیچی .. پس اون دوتا مارمولک کجا موندن ؟!
_ میان .. مریم کار داشت .. من امروز با ماشین خودم اومدم . رعنا هم رفته کارخونه ..
رویا _ اهااان .
توی اتاق نشسته بودم که مریم رسید..
_ سلام کجا بودی ؟ دیر کردی ؟
مریم _ به دنبال یه لقمه گریس ..
_گریس ؟؟؟؟!!!!!
مریم _ اره ..گریس .. احساس میکنم کفشای اقای عقاب زیادی صدا میده .. اینکه احتیاج به گریس کاری داره ..
_دروغ میگی ؟!
مریم _ نه به جان تو ..
همون لحظه رویا زنگ زد .
رویا _ سارا اقای رییس کارت دارن .. گفتن بری اتاقشون ..
من یه نگاه به دوربین داخل اتاق کردم.
_ باشه بگو الان میرسم خدمتشون ..!!!
مریم _ این چه جدیدا جو مدیرت گرفتتش ..دیگه خودش اعلام وجود نمیکنه .. به منشیش خبر میده ..
_ اره ..ولی ببینم مریم .. تو الان کاری کردی ؟!
مریم _ نه هنوز گذاشتم برای غروب .. اخه ممکن شرکت کثیف بشه .. اقای حیدری گ*ن*ا*ه داره .. باید تمیزش کنه .
_ باشه پس من رفتم .. خدا میدونه چیکارم داره ؟!
مریم _ برو به امان خدا.. من برات انرژی مثبت میفرستم .
_ قربون خودت و انرژیای مثبتت ..
در زدم " بفرمایید"
وارد که شدم.. بی ادب.. اصلا سرشو بلند نکرد به من نگاه کنه .
romangram.com | @romangram_com