#کوه_پنهان_پارت_48

_خدافظ .

مریم _ میشه بگی چی توی سرته ؟!

_میگم .. اول بریم ناهار .

مریم _بریم .. ولی من سلف نمیام .. بریم بیرون ساندویچ بخوریم..

_ موافقم ..بریم.

رعنا _ یه وقت نظر منو نپرسینا .. بابا به کی بگم من این برادرامونو فقط موقع ناهار میبینم .. اگه اونجاهم نریم .. پس چطوری بختم باز شه ؟!

مریم _ رعنا جون .. عزیزم همه ی صدات ضبط شد .. نمی خوای به بابک سلام کنی ؟!

رعنای پرو هم کم نیاورد :

رعنا _ سلام بابک جونی .. خوبی عشقم .. چرا خبری ازت نیست ..نمیگی دل عاشق من فقط برای تو میتپه ..

با تپش قل*ب توئه که اروم میگیره ..

نمیگی من نفسم با نفسای توئه که خارج میشه ..

چرا یه نفرو مجنون ِ خودت کردی و گذاشتی رفتی ..

دِ لامذهب به فکرِ من نیستی .. به فکر این بچه ت باش که توی شکم منه ..

بعدم با مشت به شکمش کوبید ..

من سریع رفتم طرفش با لحن الن دلونی گفتم :

_نه ..رعنا ..نه

با خودت و بچه ت این کارو نکن .. بابک .. ارزشش و نداره ..

مریم _ راست میگه .. خاک برسر ..!! من نمیدونستم الاغ بچه ام پس انداخته .. حالا که این طور شد الان میریم سلف .. خودم برات شوور پیدا میکنم ..

رعنا هم سریع راست ایستاد ..

رعنا _ باشه بریم .. فقط من عقاب و میخوام ..میتونی برام جورش کنی .

مریم _نه من فقط توانایی جور کردن اقای حیدری (ابدارچی بخش مهندسی ) و دارم .. حالا چیکار کنم.. میخوای ؟!

رعنا _ خاک بر سرت ... اونو که خودم روز اول که اومدیم تور کردم ..

مریم _ جهنم و ضرر .. اقای سهرابیم (سراشپزمون ) میتونم راضی کنم.

رعنا _ اره اون خوبه .. ببینم سارا تو چیکار میکنی برام ..؟

_ تو انگشت بذار روی هر کدوم که میخوای ..من برات جورش میکنم..

رعنا _ باشه پس تو عقاب و برام جور کن..

_نه دیگه ..اون سخته برام .. اون و باید ، دست به دامن همتا بشی..

رعنا _ الهی فداش بشم که اخرم گره کور این بخت ِ من به دست اون باز میشه .. من میدونم.

romangram.com | @romangram_com