#کوه_پنهان_پارت_45
با هزار دوز و کلک بلاخره تونستم رویا ترسووووووو رو راضی کنم که پرونده ی جناب رییس در اختیارمون قرار بده ... خوب راستش اونم که یه کوچولو از ما میترسید ..این بود که رضایت داد.
ال*بته با رعایت موازین کامل امنیتی !! ازش خواستم وقتی مارفتیم اطلاعاتشو بریزه توی فلش .. فردا ازش میگیریم..
تمام توی راه از شرکت تا مدرسه ی همتا ما فقط به نقشه های پلیدانه مون میخندیدیم..ولی بعد از اومدن همتا ساکت شدیم .. این همتا خودش همینطوری شیطون و درس میداد .. اگه سه تا معلمم داشته باشه که دیگه نمیشه جمعش کرد..والا.
میگی نه گوش کن ...
همتا _مامان فردا باید بیای مدرسه م .
_ برای چی ؟!
همتا _ نمیدونم چرا؟! مدیرمون گفت بیای.
مریم _مارمولک نمیدونی چرا؟!
همتا _ نمیدونم شاید به خاطر اینکه یکی از بچه ها موهاش قیچی شده .
رعنا و مریم با صدای بلندی زدن زیر خنده .. همتا هم کاملا جدی روشو کرده بود به شیشه و بیرون و نگاه میکرد.
ولی خوب من جدی برخورد میکردم .. مهمم نبود که کبود شدم .
_ همتا خانم .. فکر کنم کاملا جدی روشن کرده بودم که شیطنت اشکالی نداره ...ولی ازارو اذیت ممنوعه .. نه
همتا_ مامان به خدا من تقصیری نداشتم .. خودش میخواست .. اون اول شروع کرد..
اون ادامس ِ که مانتوی خانممون چسبید و یادته .. کارمن نبود که ، کار اون بود.ولی انداخته بود گردن من ..معلمون هم حرف منو باور نکرد.. بازم من بزرگی کردم چیزی نگفتم .. این دفعه ادامس و چسبوند به مانتوی نگین ( ب*غ*ل دستیش ) بازم انداخت تقصیر من ..
همتا_ مامان نگو که نباید تنبیه میشد .. که کلامون میره توهم ..
وای خدا دلم براش ضعف رفت ..بس که این شیرین زبون بود ..
مریم و رعنا که بلند بلند میخندین.
مریم _راست گفتن بچه ی حلالزاده به عمه ش میره.
راست میگفت کپی ..پیس خودم بود.. ..همراز عسلم ولی ساکت .. اصلاشیطنت نداشت ..حتما به اون بابای درِپیتش رفته دیگه.. والا.
_ باشه میام.
یعنی دیگه نمیتونستم جمله ای و بگم.. اگه یه کلمه دیگه اضافه میکردم .. مطمئنن گند میزدم به همه یاصول تربیتی ..
مریم _میگم سارا بیا مورد (رییس ) و بسپاریم دست همتا .. باور کن اینجوری هم تربیت میشه ..همم موازین امنیتی کاملا رعایت میشه ..
خندیدیم .
همتا _ خاله جون کی و باید ادب کنم ..؟ فقط عکسشو نشونم بده ..
منم با خنده تشر زدم _ همتا .
همتا _ کاری نمیکنم که فقط سیبیل میذارم براش میخندیم ..
دیگه نمی تونستم نخندم ... مارمولک همه ی اینا بدون کوچکترین ل*بخندی میگفت.
romangram.com | @romangram_com