#کوه_پنهان_پارت_19
_ سلام علیکم حاج اقا .
خان عمو که خیلی سعی داشت جذبه داشته باشه ، خنده شو با یه سرفه پنهان کرد..
با عصبانیت _ برین بیرون اصلا من پشیمون شدم .اصلا کاراموز قبول نمیکنم..
مریم رفت سمتش و با یه ل*بخند ملیح وناز و یه لحن همتایی گفت :
عمو جونم .اخه چرا ما که کاری نکردیم ..ببین چه سنگین اومدیم ..
خان عمو _ اره دیدم از در که اومدید تو، چطوری واسه اون نگهبان ِ عشوه میریختین .
بعدم با خشم به رعنا نگاه کرد.
من که هر کاری میکردم نمیتونستم نیشمو ببندم ، به مریمم نگاه کردم حالی بهتر از من نداشت ، رعنا هم که با ل*بو مو نمیزد..
اخه این خان عمو ما یه مردی بود حدود 30 ساله (ال*بته به قول مریم 29 ساله )که از قضا عاشق و دلخسته ی این رعنا خانم بود ، حالام از عصبانیت در حال انفجار!!!!!!
خان عمو_ شما دوتا به چی میخندین ؟
_ هیچی به خدا این رعنای خاک بر سر یه خبطی کرد شما ببخشید .
مریم _ راست میگه عمو غلط کرد از زور بی خاستگاری به نگهبان ِ شرکتم رحم نمیکنه .ال*بته دیدین که نگهبان ِ محل سگم بهش نداد!!!!
رعنا_ غلط کردی که بهم محل نداد ..کور بودی که بهم شماره داد .
وای تا اینو گفت این خان عموی عاشق ماهم به سمت تلفن هجوم برد ..
خان عمو _ شماره داد ؟! حالا که اخراجش کردم .دیگه به کسی شماره نمیده.
رعنا هم که انگار از این بازی خوشش اومده بود گفت :
_ عمو غلط کرد تورو خدا شوهرمو بیکار نکنیدااا ، بچه هام گرسنه میمونن .. م*س*تاجریم به خدا .. اجاره ندیم صاحبخونه بیرونمون میکنه، تو این دل سیاه زم*س*تون کجا بریم .
وای که دیگه موندن جایز نبود .... مریم که از همون شروع حرفای رعنا یواش یواش به سمت در رفته بود با یه اشاره به من در و باز کرد و پرید بیرون .منم دنبالش ولی این رعنای بدبخت وقتی میخواست خارج بشه خان عمو از پشت مانتوشو گرفت. بعدم کشیدش داخل اتاق و در و بست ..
الهی براش بمیرم خونش حلال شد با اون حرفا ..
من و مریم میخندیم و ثریا هم با تعجب به ما نگاه میکرد. مریمم سعی کرد به طور خلاصه براش تعریف کنه .
نمیدونم اون تو چه اتفاقی افتاد یا مریم چی به این خان عمو گفت ..به ما که فقط گفت " +18 ساله به درد شما نمیخوره "
اما به هر حال خان عمو جون مارو به عنوان کاراموز پذیرفت .
ولی خوب به شرطه ها و شروطه ها!!
رفتیم توی دفتر برای شنیدن شروط مورد نظر.
خان عمو هم با یه مکث طولانی شروع کرد:
1: هر کدام از شما در یه قسمت مشغول کار میشید
2: تا پایان ساعت اداری همدیگرو نمی بینید .حتی در ساعات استراحت .!!
romangram.com | @romangram_com