#کوچ_غریبانه_پارت_92
-تو خونۀ نصیری مشکلی پیش اومده؟
خودم را به نادانی زدم:
-نه،چه طور مگه؟
-آخه عجیبه که گذاشتن تو این همه وقت منزل دایی بمونی.پیداست زیر نظر هم نیستی!
-یه مشکل کوچیک واسه خودم پیش اومد،منم از خدا خواسته همونو بهانه کردم اومدم منزل خودمون.به آقامم سفارش کردم بهشون بگه بذارن یه مدت به حال خودم باشمو سراغم نیان.
محمد گفت:
-دمت گرم بابا،خیلی شیری!
لبخند زنان گفتم:
-پاکتی.
romangram.com | @romangram_com