#کوچ_غریبانه_پارت_106


-نه آقا جون،فقط اگه دیر کردم دل تون شور نزنه خودتون که می دونید من اینجا راحت ترم.

-اشکال نداره،هر وقت دوست داشتی بر گرد،زهرا خانوم توهم مواظب این دختر ما باش.بهش بگو یه کم غذا بخوره.

-باشه دایی خیالتون راحت باشه من مواظبش هستم.سلام ما رو به مهری خانوم و بچه ها برسونید.به فهیمه جونم تبریک بگید.

-هوش و حواس منو می بینی یادم رفت کارت دعوتا رو بهتون بدم...این کارت شماست،اینم واسه شهلا خانوم و محمد آقا و این یکیم مال آبجی و مسعود.انشاالله پنجشنبۀ آینده ما رو سر افراز کنید.

زهرا مشغول تماشای کارت بود که گفت:

-حتما خدمت می رسیم دایی.بازم از طرف ما تبریک بگین.

بعد از رفتن بابا احساس آرامش بیشتری می کردم.کنار زهرا سرگرم تهیۀ مخلفات شام بودم که پرسید:

-راستی فهمیدی مسعود کار پیدا کرده؟

-نه...کجا کار پیدا کرده؟


romangram.com | @romangram_com