#کوچ_پارت_57

- ولي چي حاجي؟

نزديک تر اومد و جواب داد: شما نشنيده بگير که نوه ي منه.

به حالت خجالت زده ي صورتش نگاه کردم و دلم سوخت. وقتي مايه ي افتخار ديگران نباشي، همه خودشون رو کنار مي کشند. لبخند زدم و گفتم: خيلي هم دلش بخواد!

خنديد و با تشکر گفت: حواسم به ماشينتون هست.

سرم رو کمي خم کردم و گفتم: دستت درد نکنه حاجي.

به طرف آسانسور رفتم و منتظر موندم. بالاخره پايين اومد. وقتي سوار شدم. دختره با عجله وارد ساختمون شد و به سرايدار سلام داد. بعد سمت آسانسور اومد. ابروم رو بالا انداختم و دستم رو کنار دکمه ها گذاشتم که وقتي نزديک شد، دکمه رو بزنم و جا بذارمش ولي برام پشت چشم نازک کرد و سمت پله ها چرخيد! دختره ي...

روي دکمه ي طبقه ي 4 کوبيدم و به صورت پر از اخمم توي شيشه هاي طرحدار زل زدم. اون شب که تو پارکينگ سالن عروسي حرف گوش کن شده بود، بيشتر خوشم مي اومد. وقتي وارد طبقه ي خودمون شدم، هنوز نرسيده بود و چند تا از شاگردهاش روي صندلي هاي انتظار نشسته بودند. هنرجوي من هم منتظر بود. توي در کليد انداختم و به پسر نوجوون گفتم: بلند شو.

همراهم وارد شد و تا من کيف و کت اسپورتم رو کنار بذارم و آماده بشم، سازش رو بيرون آورد و درست نشست. رو به روش نشستم و گفتم: چند وقته کار مي کني؟

به ساز اشاره کردم. سفت تر نگه اش داشت و گفت: 6 ماه.

- چرا آموزشگاهت رو عوض کردي؟

آب دهنش رو قورت داد و با دستپاچگي گفت: آقا... استاد قبليمون... فوت شدند.

کمي جا خوردم. انگار زيادي جدي برخورد کرده بودم. با خنده گفتم: پس من مراقب خودم باشم.

لبخند زد و راحت تر نشست. وقتي شروع کرديم متوجه شدم که به نسبت 6 ماه خوب ياد گرفته. حداقل مجبور نبودم از اسم انگشت ها باهاش شروع کنم! 45 دقيقه اي که باهاش سر و کله مي زدم، زودتر از بقيه ي ساعت ها گذشت. تيونر (توضيح: دستگاه کوچيکي براي کوک کردن انواع ساز که گاهي مترونوم هم داره) رو قطع کردم و گفتم: با ضرب پا راحت تر نيستي؟

- آقا ما با مترونوم (توضيح: وسيله اي براي تنظيم فاصله ي زماني بين نت ها که بلينگ بلينگ مي کنه) تمرين مي کرديم.


romangram.com | @romangram_com