#کوچ_پارت_114
- ...
- کجا کار داشت؟
خنديد و به کاناپه تکيه داد. بعد قيافه ي من رو بررسي کرد و گفت: با دوست هاش بود.
- دوست؟! چجور دوستي؟... پگاه مي دونه؟
- چرا انقدر مي پرسي؟
- همينطوري. آخه يکي از معلم هاي آموزشگاه زياد دورش مي پلکه.
به جلو خم شد و با دقتي که توي صورتش موج مي زد، گفت: معلم آموزشگاه؟!
- آره.
به گردنم مالش دادم. خسته بودم، چيزي هم که دستگيرم نشده بود. گفتم: کاري نداري با مامان؟
- کجا سر شام؟
- حالا کو تا شام؟
- به مامان ميگم مي موني پيش ما. غذام زياده.
رو کاناپه لم دادم و گفتم: مزاحم نباشم؟
- مراحمي.
romangram.com | @romangram_com