#ضربه_نهایی_پارت_54

سراج سری تکان داد وبه سمت ماشین رفت در عقب را باز کرد ونشست .رشید سریع چمدان را صندوق عقب گذاشت وپشت فرمان
نشست .دریچه ی کولر را به سمت سراج تنظیم کرد وماشین را به راه انداخت .
سراج چشمانش را بست وگفت

-مستقیم اپارتمانم برو
رشید از اینه به او نگاه کرد وگفت
-اما خالد گفتند که به عمارت او برین
سراج این با رجمله اش را جدی تر تکرا کرد ورشید دیگر حرفی نزدو با سرعت به سمت اپارتمان سراج راند.
اولین بار نبود که این مرد از دستور خالد سرپیچی می کرد واو خوب می دانست که نباید بحث را کش بدهد.
سراج در اپارتمانش را باز کرد وداخل رفت
رشید با چند قدم عقب تر از او داخل خانه شد وگفت
-قبل از اومدنتون گفتم دستی سرروی اپارتمان کشیدند.
سراج تشکر کوتاهی کرد .رشید ساک را به سمت اتاق او برد ولباس های داخل ان درکمد چید وبه سمت سراج برگشت وقبل از خروج از
خانه مودبانه گفت
-استراحت کنید من شب دنبالتون میام
اگر به چیزی احتیاج داشتین تماس بگیرید.
بعد از رفتن او سراج مستقیم به سمت حمام رفت تا دوش اب سردی بگیرد .
..........
خالد با خوشرویی به استقبال سراج رفت .
دستش را روی شانه ی اوگذاشت وگفت

romangram.com | @romangram_com