#ضربه_نهایی_پارت_19

کنترل کند
سپس خونسرد نگاهی به سرتاپای او انداخت و با لحن خاصی گفت
-شایدم یجور دیگه زیرت گرفتم
هوم نظرت چیه؟!!
چشم های سرمه لحظه ای گیج وپراز سوال شد اما چون پوزخند مرد را دید سریع متوجه ی کنایه ی جمله ی او شد
کل وجودش از شدت خشم گر گرفت ونفس هایش کشدار شد .
خشمگین گوشه ی لب هایش را گزید وغرید
-فراموش نکن که داری با کی صحبت می کنی؟!!
پس حد خودت رو بدون!!
سراج تاک ابرویی بالا انداخت وخیلی شمرده وخیره در نگاه اوگفت
-تو کسی نیستی که حد من رو مشخص کنی!!
سرمه دهانش را باز کرد تا حرفی بزند
اما سراج انگشت اشاره اش را هشدار گونه مقابل صورت او تکان دادوخیلی جدی گفت
-اگر کلمه ای حرف بزنی طور دیگه ای ساکتت می کنم که شک نکن برات خوشایند نیست
پس تا حرف من تموم نشده کلمه ای حرف نشنوم
نگاه بهت زده ی سرمه همراه با انگشت دست او مانند پاندول ساعت تکان خورد.
دهانش از اینهمه توهین وگستاخی باز مانده بود
سراج با دیدن این حالت صورت اولحظه ای خنده اش گرفت که ان را در قالب لبخندی محو به نمایش گذاشت وهمین لبخند خشم
سرمه را مانند بمبی ساعتی ترکاند
یکی از دستانش را از دسته ی چاقو جدا کرد ومانند خود او انگشت اشاره اش را سمت او گرفت وخشمگین گفت

romangram.com | @romangram_com