#کینه_عشق_پارت_77

یک ساعت بعد دوباره موبایلش رو گرفتم اما بازم خاموش بود...

به شرکت زنگ زدم......منشی گوشی رو برداشت و گفت که جلسه تموم شده.....اسمم رو پرسید اما خودم رو معرفی نکردم و گفتم خودشون منو می شناسن...

تلفن وصل شد و صدای استاد تو گوشی پیچید:بفرمائید...

باتردید گفتم:الو.....سلام استاد فرجاد هستم...

استاد با خوشحالی که تو صداش پیدا بود گفت:شناختم.....چه خبر؟؟ فکراتو کردی؟؟!!

گفتم:بله استاد.....شما کی وقت دارید؟؟

با خنده گفت: هر وقت تو بخوای..

گفتم:پس قرارمون باشه بعداز ظهر.....همون کافی شاپ نزدیک دانشگاه.....

استاد گفت: باشه....ساعت چند؟؟

با تردید گفتم:6:30 خوبه؟؟

اروم گفت: عالیه......بعد از فیکس کردن قرار از هم خداحافظی کردیم.....

romangram.com | @romangram_com