#کینه_عشق_پارت_72
مکثش زیادی طولانی شد و فنجون قهوه ی من هم تموم شد...
دو تا قهوه ی دیگه سفارش داد و حرفش رو ادامه داد:پسرم یکسال پیش رفت خارج....پیش یکی از دوستای خانوادگیمون که با پسر اون تو فرانسه درس بخونه....فکر نمی کنم دیگه برگرده...به علت بی علاقگی به زنم و زندگیم دیگه صاحب فرزند نشدم...البته اون هم...زنم رو می گم...هیچ علاقه ای به من نداره...ما فقط از روی اجبار و عادت زندگی می کنیم....تصمیم ندارم از همسرم جدا شم....شایدم این کارو کردم...البته این بستگی به شما داره...
متعجب به خودم اشاره کردم و گفتم:من؟؟
سرتکون داد:بله شما.
با اخم پرسیدم:زندگیه شما و همسرتون به من چه ارتباطی داره استاد؟؟
لبخندی زد و با آرامش ادامه داد:عرض می کنم خدمتتون....و این در حالی بود که من خون خونم رو می خورد و حسابی گیج و کلافه بودم...
جرعه ای از قهوه ی دومش خورد و فنجون خالی رو روی میز گذاشت و ادامه داد:از روزی که شما رو دیدم...همون روزی که شیطنت کردید و من از کلاس انداختمتون بیرون...حس کردم به این دختر شیطون و سرکشی که الان رو به روم نشسته علاقه مند شدم...
شوکه که بودم بیشتر تو شوک فرو رفتم....من همونطور تو دریایی از بهت و گنگی دست و پا میزدم و استاد ادامه می داد:بله...به شما علاقه مند شدم و حس کردم این دختر میتونه زندگی بی روح و کسل کننده ی منو از رخوت و سستی بیرون بیاره و من رو از این منجلاب بیرون بکشه...من دلم می خواد با شما ازدواج کنم...من هیچی تو زندگیم کم ندارم...خودتون که دارید میبینید من دکترای رشته ی مهندسی عمران دارم و یه شرکت ساختمان سازی تو کرج...البته باید بگم یه نمایشگاه بزرگ ماشین های قدیمی هم اینجا دارم...فکر می کنم شما کادیلاک منو دیده باشید...
در تایید حرفش با گیجی سر تکون دادم....و اون باز هم ادامه داد:اگه شما بخواید با من ازدواج کنید یه اپارتمان براتون می گیرم تا شما راحت باشید...البته نمی تونم به این راحتی و سرعت همسرم رو طلاق بدم...ولی اگه شما اینو بخواید این کار رو هم می کنم...کافیه که فقط بخواید...
حس می کردم این مرد تب داره و داره هذیون میگه....از چرت و پرت هاش کلافه بودم ...البته شاید هم حق داشت...مردی که هیچ وقت طعم عشق و علاقه رو نچشیده بود و یه زندگیه اجباری داشت...اونم تو جوونی...با این تیپ و قیافه ای هم که داره معلومه انقدر اعتماد به نفس داره که بخواد از یه دختر جوون خواستگاری کنه...
romangram.com | @romangram_com