#کینه_عشق_پارت_57

که من از شانس خوبم ترم اول با هیچ کدومشون کلاس نداشتم...

ترم اول رو با نمرات عالی پشت سر گذاشتم طوری که سام وقتی نمره هام رو دید سوتی کشید و گفت:چه استادای دست و دل بازی...اگه ترم بعد با من کلاس داشته باشی کاری می کنم که نصف این معدلم نگیری..

خندیدم و گفتم:استاد شما تلاشتون رو بکنید من هم تمام تلاشم رو برای شکست دادنتون می کنم...تا ببینیم کی پیروز میشه...شما که عادت به پایمال کردن حقوق دانشجو هاتون ندارید؟؟

سام هم خندیدو گفت:می بینیم...

بلند خندیدم و مبارزه جویانه گفتم:پس بچرخ تا بچرخیم....و از شانس بدم مجبور شدم دو تا کلاس با سام و یک کلاس هم با استاد شهبازی بردارم...اما سام تا جلسه ی اول نمی دونست که من باهاش کلاس برداشتم...

از شانس گندم تو راه پنچر کردم و نیم ساعت دیر به اولین جلسه رسیدم...

با ترس و لرز در زدم....صدای بفرمائید خشن و محکم سام حال خرابم رو خراب تر کرد....اروم وارد کلاس شدم...

سام با بی تفاوتی نگاهی بهم انداخت و گفت:شما دانشجوی این کلاس هستید؟؟

سر تکون دادم:بله استاد....فرجاد هستم.

سام نگاهی به لیستش انداخت و گفت:فریماه فرجاد؟؟

کلافه از اینهمه مسخره بازی و ظاهر سازی سام گفتم:بله استاد.

romangram.com | @romangram_com