#کینه_عشق_پارت_37
نگاهی به ساحل انداختم...با حرکت سر و چشم و ابرو حرف پدرش رو تایید کرد...به ناچار گفتم:باشه چشم...من برای گرفتن گواهینامه اقدام می کنم.
ساحل با خنده گفت: سامی کارت ساخته اس.
با تعجب نگاهی به سام و ساحل انداختم و و گفتم:چه ربطی به سام داره؟؟!!
ساحل گفت:اخه بابارانندگی سام رو خیلی قبول داره به منم سام رانندگی یاد داد چون بابا دستور داده گواهینامه بگیری به احتمال زیاد باید به تو هم سام رانندگی یاد بده و بعد رو به پدرش ادامه داد:مگه نه بابا؟؟
پدر جون نگاهی پر شیطنت و خنده بهم انداخت و گفت:صد در صد.
سام با لودگی گفت: وای...کارم ساخته اس....بعد رو به من ادامه داد: خوب کی شروع کنیم؟؟
متعجب گفتم:چی رو؟؟!!
سام خندید و گفت:تازه میگه زن بود یا مرد...بابا رانندگی رو میگم دیگه...
گفتم:لازم نیست خوب من میرم کلاس...تازه اگه رانندگی یاد دادنتون هم مثل تدریس فیزیک باشه ترجیح میدم صبر کنم تا کلاسهای فیزیک تموم بشه.
قیافه اش درهم شد و پرسید: چرا؟؟؟
صادقانه گفتم:چون شما خیلی سخت میگیرید و اگه از من بخواید که مثل مسائل فیزیک 20بار در روز پارک دوبل و چه می دونم از این چیزا کار کنم تمام وقت من صرف حل کردن مسائل سخت فیزیک و تمرین رانندگی میشه و من وقت آزاد دیگه ای پیدا نمی کنم.
romangram.com | @romangram_com