#کینه_عشق_پارت_20


سوار ماشین شدیم و از در باغ بیرون زدیم...تو راه ساحل دائما" از رفتار من و عالی بازی کردن نقشم حرف زد و من به کار غلطم فکر کردم و راه بی بازگشتی که توش افتاده بودم...

ساحل یه لباس ماکسی دکلته ی لیمویی برداشت و منم یه پیرهن پشت گردنی برداشتم که جلوی دامنش تا زیر زانوهام بود و پشتش روی زمین کشیده می شد رنگش هم صورتی چرک بود که به پوست سفیدم خیلی می اومد پارچه اش هم ساتنی و براق بود و البته قیمت خیلی بالایی داشت....

داشتم پیش خودم فکر می کردم که اگه ساحل همین طور ادامه بده تا یه ماه دیگه ورشکست میشه و باید به باباش جواب پس بده....با افکارم مشغول بودم که دیدم ساحل با کارت خودش پول لباسش رو حساب کرد و هزینه ی لباس منو با یه کارت دیگه....

حرفی نزدم اما به محض خارج شدنمون از مغازه ساحل اون کارت رو به سمت من گرفت و گفت:بیا این کارت رو پدر داد تا بدمش به تو هر ماه هم یه میلیون پول توش میریزه....تو حق داری با پولت هر کاری می خوای بکنی اما ولخرجی نکن بابا اخر برج از حساب هممون پیرینت می گیره....

همین طور خیره خیره به ساحل نگاه کردم و به زور گفتم:اخه..اما..

ساحل کارت رو به زور تو دستم جا داد و حرفم رو برید:اما و اخه نداره تو الان مثل دخترشی و باید باهات مثل من و سام رفتار کنه....تو نگران این چیزا نباش بریم که خیلی دیره....

اب دهنم رو قورت دادم و گفتم:اما یه میلیون خیلی زیاده...در ضمن ....

ساحل باز هم حرفم رو قطع کرد:ای بابا...مگه باید همه اش رو خرج کنی...خوب یه مقدار هم پس انداز کن برای وقتی که از پیش ما می... حرفش رو ادامه نداد....اما حدس زدن اخر حرفش کار سختی برای من نبود....اره من باید یه روز از پیششون میرفتم...ساحل که تا ابد تو خونه ی پدرش نمی مونه اونم بالاخره ازدواج می کنه و میره...با رفتن ساحل منم باید برم...حتی شاید قبل از ازدواج ساحل....وقتی که حالش خوب بشه....کسی چه می دونه تقدیر چه خوابهایی برامون دیده؟؟!!

بعد از خوردن ناهار تو یه رستوران شیک راهی آرایشگاه شدیم....آرایشگر موهای منو فر کرد و همون طور روی شونه هام رهاشون کرد....اما موهای ساحل رو براش شنیون کرد و کامل جمعشون کرد....بعد از آرایش صورتهامون به سمت خونه رفتیم....

ساعت تقریبا" 7 بود....بجز اقای کیانی که یه کت شلوار شیک شکلاتی پوشیده بود و مریم جون با اون کت دامن بامجونی رنگ کس دیگه ای تو سالن نبود....با ساحل به اتاقهامون رفتیم تا لباسهامون رو عوض کنیم....


romangram.com | @romangram_com