#کینه_عشق_پارت_18


متعجب گفتم:خرید چی؟؟!!

گفت:خرید لباس...

پرسیدم:به چه مناسبت؟؟!!

ساحل خندید و گفت: مگه خبر نداری؟؟ مامان می خواد عضو جدید خانواده رو به همه معرفی کنه...امشب خونه ی ما یه جشن حسابیه...

حرفی نزدم....ساحل از جاش بلند شد و رو به من گفت:بلند شو باید زودتر بریم...بعد از ظهرم باید بریم آرایشگاه..

کلافه گفتم:اونجا دیگه برای چی؟؟

خندید و گفت:خوب می خوایم به خودمون برسیم دیگه...دختر تو چقدر ساده و اروپایی رفتار می کنی...با ما باش...و بعد از گفتن این حرف چشمکی زد و با چشم و ابرو کارم رو تحسین کرد....اما حرکت من اصلا" ربطی به نقش بازی کردنم نداشت واقعا" این کار رو غیر ضروری میدیدم...اما خوب...

گفتم:من تو امریکا زندگی می کردم به اروپا چه ربطی داره؟؟

سام هم اون وسط با خنده اظهار نظر کرد:خوردی ساحل جان؟؟نوش جونت...

ساحل با اخم گفت:تو شریک دزدی یا رفیق قافله؟؟!!


romangram.com | @romangram_com