#کیارش_پارت_50

بعد دست شو سمت طنین گرفت و خواست چیزی بگه که گفتم:
- سلام طنین خانم!
طنین لبخند زد و گفت:
طنین - سلام آقا کیارش!
خانم راد منش مشکوک نگاهمون کرد و گفت:
خانم رادمنش - شما همدیگه رو میشناسیش؟
خواستم خواب بدم که طنین گفت:
طنین - این دو نفر همون کسانی هستن که به من و طناز پناه دادن بعدم مارو با اتوبوس برگردوندن!
خانم رادمنش ذوق کرد و با لحن ذوق مرگی گفت:
خانم رادمنش - واقعا ازتون ممنونم که به برادرزاده هام کمک کردید!
لبخندی زدم و گفتم:
- خواهش میکنم خانم رادمنش، این چه حرفیه؟ وظیفه بود!
آریان هم سرشو خاروند و گفت:
آریان - خواهش ميشه، فقط در عوضش یه کوفته تبریزی خوشمزه بدید به ما قبوله؟
خانم رادمنش خندید و گفت:
خانم رادمنش - پس برید آماده باشید و بیاید خونه داداشم مهمونی!

romangram.com | @romangram_com