#کیارش_پارت_5
شبنم – نه کلفت واحد چهارم!!!
قلبم آتیش گرفت مگه شبنم چند سالشه که کار میکنه اونم خدمتکاری؟ واژه ی کلفت و دوست ندارم جرقه ای تو ذهنم زده شد واحد چهارم واحد اون پسره ی بی بند و بار دخترباز فکم منقبض شد دستشو گرفتم سعی کرد دست شو از تو دستم دربیاره ولی محک دست شو گرفتم از لای دندونای کلید شدم گفتم:
- کدوم واحد؟
شبنم پوزخندی زد وگفت:
شبنم - واحد چهار!
با لحن تندی گفتم:
- چند وقته که واسه اون پسره ی... لااله ال الله کار می کنی؟
دوباره اشک تو چشماش جمع شد و با صدای لرزونی گفت:
شبنم - همین امروز!
نفسی از سرآسودگی کشیدم و گفتم:
- همین الان برو بگو نمی خوای واسش کار کنی!
شبنم تلخ خندید اونقد تلخ که احساس کردم دهنم تلخ شده و گفت:
شبنم - من مثل شما پولدار نیستم من برای یه لقمه نون باید از صبح تا شب کار کنم این کارو هم با کلی این درو و اون در زدن پیدا کردم من که دوست دخترش نیستم کلفت شم!
این چی داره میگه؟ با لحن تندی گفتم:
- واسه یه لقمه نون حاضری بری تو خونه ی اون پسره ی بی بند و بار هان؟
- شبنم گریه ش گرفت و سرشو انداخت پایین و چیزی نگفت، عصبی شدم و با لحن نیش داری گفتم:
romangram.com | @romangram_com