#کیارش_پارت_6

- - آره باید از اول می شناختمت تو هم یه دختری که به خاطر پول هرکاری...
سمت چپ صورتم سوخت سرمو گرفتم بالا که شبنم شروع کرد به گریه کردن با صدای بلند گریه می کرد زار می زد، هرکاری کردم ساکت نشد دیدم اوضاع خیطه اگه کاری نکنم همسایه ها می ریزن بیرون دست شو گرفتم و کشوندمش سمت در خونه با دست دیگه م کلید انداختم و درو باز کردم و کشوندمش تو خونه و سریع درو بستم نگاش کردم داره با ترس نگام می کنه لبخندی زدم و گفتم:
- نترس کاریت ندارم حالا هر چقد دلت می خواد گریه کن داشتی آبرومو می بردی واسه همین آوردمت تو خونه!
شبنم نشست گوشه ی دیوار و به قول آریان دوباره آبغوره گیریش شروع شد، رفتم پیشش نشستم و گفتم:
- بیا واسه من کار کن درس خوندی؟
شبنم سرشو آورد و گفت:
شبنم - واسه شما؟ آره درس خوندم پیش دانشگاهیم البته غیرحضوری می خونم!
لبخندی زدم و گفتم:
- پس شما از همین الان استخدامی به عنوان بازاریاب، می تونی؟
شبنم لبخندی زد و گفت:
شبنم - ولی من بازاریابی بلد نیستم!
خندیدم و گفتم:
- یادت می دم مدرسه تم برو بعدازظهر بیا سرکار حقوق تم دو میلیون خوبه؟
با چشمای گرد شده نگام کرد و گفت:
شبنم – ولی این خیلی زیاده...
نزاشتم بقیه حرف شو بزنه و گفتم:

romangram.com | @romangram_com