#کیارش_پارت_10
- چهار سال پیش وقتی تازه هجده ساله شده بودم یه دختری بود که خیلی دوسش داشتم نه عاشقش بودم اسمش ستاره بود اون اوایل دوست داشتنم متوجه شدم که تا حالا با چهارتا پسر رابطه...داشته می خواستم بی خیالش بشم ولی نشد هر موقع می خواستم سعی کنم که فراموشش کنم قلبم آتیش می گرفت، نتونستم فراموشش کنم ولی خودمو کنترل کردم که دیگه خونه شون نرم و نبینمش یه سال ندیدمش نتونستم فراموشش کنم یا از شدت دوست داشتنم کم کنم شاید صد برابر علاقه م بهش اضافه شد بعد از یک سال به اصرار مامانم میخواستیم بریم شمال که عمو زنگ زد و گفت ستاره رو هم با خودتون ببرید و اونم اومد خونه ی ما با هم رفتیم وقتی رسیدیم ویلا ستاره گفت بریم قایق سواری هر چقد بهش گفتیم الان نه خسته ایم بریم بخوابیم شبه ولی اون قبول نکرد و مامان بابا رو هم مجبور کرد که بیان قایق سواری، به ناچار رفتیم سوار قایق شدیم دیگه رسیده بودیم به قسمتی که عمق زیادی داشت که کف قایق شکست و بابا و مامان و ستاره افتادن تو آب بعدم خودم سعی کردم نجات شون بدم ولی نشد.
به اینجا که رسیدم کمی مکث کردم و بعد با صدای لرزونی گفتم:
- سعی کردم ولی خودمم غرق شدن دریا منو برمی گردونه ساحل و من نفس می کشم آخه من شنا بلد بودم و تا لحظه آخر شنا کردم که یه موج بزرگ اومد و دیگه چیزی یادم نمیاد کلی بهم ماساژ قلبی می دن تا به سرفه افتادن و ابهایی که وارد ریه هام شده بود و بالا آوردم، به هوش که اومدم نه ستاره بود و نه بابا و مامان منم توانایی حرف زدن نداشتم فقط گریه می کردم آمبولانس اومد رو به یه نفر خیلی سخت گفتم مامان و بابا و ستاره اونا هم غرق شدن و امدادگرا منو بردن بعد از دو روز از بیمارستان مرخص شدم مامان و بابا و ستاره تو دریا غرق شدن و دریای لعنتی جسم شونو پس نداد قبر بابا و مامانم و ستاره خالیه.
اشکام رو گونه م جاری شد، شبنم با لحن متعجبی گفت:
شبنم - خب چرا اینارو داری به من میگی؟
بریده بریده گفتم:
- برو تو اتاق خواب یه آلبوم روی عسلی کنار تخته اونو واسم بیار!
شبنم که معلوم بود بدجوری کنجکاو شده رفت تو اتاق خواب و سریع البومو آورد و گفت:
شبنم - بیا بگیرش!
آلبومو گرفتم و سریع ورق زدم تا به عکس ستاره رسیدم دادمش دستش و گفتم:
- این و ببین!
شبنم با حالت گنگی نگام کرد و البومو گرفت به محض اینکه نگاش به عکس افتاد خشکش زد ولی سریع خودشو جمع و جور کرد و با صدایی که از عصبانیت می لرزید گفت:
شبنم - تو... تو... عکس من دست تو چکار می کنه؟
خندیدم و آلبومو ازش گرفتم و گفتم:
- اون عکس تو نیست عکس ستاره ست عکس عشق منه!
شبنم عصبانی شد و با صدای جیغ جیغویی گفت:
romangram.com | @romangram_com