#خیانت_پارت_20
"میای شطرنج بازی کنیم؟"
شطرنج بازی کردن کار هر کسی نیست. با هر کسی نباید بازی کرد...باید طرف مقابلت رو بشناسی...منصور حرکتی خلاف تصور من انجام نمی داد.
"آره"
"میرم صفحه رو بچینم"
ظرف ها رو جمع کردم و باز گذاشتمشون توی سینک و ولشون کردم. به طرف سالن رفتم. رو به روش نشستم...صفحه چیده شده بود.
"مثه همیشه؟"
من همیشه رنگ سیاه رو انتخاب می کنم...دوست ندارم حرکت رو من شروع کنم...اینجوری راحت می تونم دستش رو بخونم.
"آره"
حرکت ها شروع میشه...مثل همیشه بعد از یک دقیقه کاملا حرکت هاش برام قابل حدس زدنِ.
آخرای بازیِ...نگاهش می کنم...دوست ندارم این حس با قدرت بودن،عاقل ترین بودن رو از دست بده...با 2 حرکت دور شاهم رو خالی می کنم...همه بجز وزیر...وزیر بهترین مهره موجود در زمین منِ.
فکر می کنم"چند نفر تا به حال این مهره ی من رو بیرون کردن و من رو غافل گیر...؟"
حرکت بعدش رو انجام میده...
"مثل همیشه کیش و مات" و بلند می خنده...از ته دل.
منم می خندم.
romangram.com | @romangram_com