#خیانت_پارت_13

در رو باز کردم وارد شدم. از سرما هوایی که روی تنم نشست لرزیدم.

در رو روی هم گذاشتم به طرف گوشه بالکن رفتم. سنگ لق روی زمین رو اروم برداشتم و جعبه سیگار و فندک رو در اوردم.

روی صندلی نشستم. یه سیگار و در اوردم و اتیش زدم.

اولی تموم شد. دومی شروع شد.

بلد بودم چجوری در رو روی تمام افکارم ببندم.

دومی تموم شد.

همیشه دو تای اولی رو بدون فکر کردن به چیزی تموم می کردم.

و همیشه اولین فکرم بعد از شروع سومی حرف معروف مادرم بود.

"یه خانوم متشخص هیچوقت کاری نمی کنه که کسی به متشخص بودنش شک کنه"

این جمله یه بند اصلاحیه هم داشت

"مگر در خفا"

چقدر شبیه مادرم بودم و چقدر از این شباهت بیزار...

این یادآوری واسه پک اول بود.

پک دوم چی بود؟

پک سوم چی؟

romangram.com | @romangram_com