#خیلی_دلم_تنگه_برات_پارت_97

وگرنه بدمیبینی
با دست آزادم سعی کردم دستشو از بازوم جدا کنم
_آی آی بازومو کندی. جناب مهدوی هر چی عوض داره گله نداره
_حقته هوو بیارم سرت بخدا
_هوو بیاری طلاق میگیرم میرم شوهر میکنم. چیزی که زیاده خاطر خواه


بااخم زل زده بودیم تو چشمای همدیگه
_حیف حامله ای وگرنه حتما ضرب شستم رو میچشیدی خانم حقی
_خیلی پررویی میلاد ها مگه من بی کس و کارم که تو دم به دقیقه میخوای منو بزنی؟ یه
دفعه از خواب پاشدی دیدی هیج جای سالمی برات نزاشتما


_تو منو بزنی؟هه.. بزن ببینم
_نگفتم که الان. گفتم وقتی خوابی
نتونست خندش رو کنترل کنه و لبخند محوی زد. دستمو کشید و تو بغلش جام داد. به
پهلو خوابید و دستش رو دور کمرم گذاشت
_بزار مثل آدم بخوابیم
تقلا کردم که جدا شه ازم
_هانا من شوهرتم ازم خجالت نکش


:::::::::::::::::::::::::::
میلاد

romangram.com | @romangram_com