#خیلی_دلم_تنگه_برات_پارت_101
یه ماشین میانو میرن. صدای سیستم رو زیاد کرد و بین ماشین ها لایی کشید. این پسر عشق
سرعته. یادمه پارسال انقد سرعت رفته بود تا ماشین چپ شده بود. ماشینش که قوطی شد و
خودشم تا ماه توی گچ بود. هم دستو پاش هم سرش. گفتیم شاید براش عبرت بشه ولی انگار نه
انگار.
به گمونم بابک هم توی همین افکار بود که گفت:
_عین آدم رانندگی کن به کشتنمون ندی. خدا یه بار بهت رحم کرد بار بعدی وجود نداره
ها
علی_باید از دوروز دنیا لذت ببری. من از رانندگی با سرعت لذت میبرم و اونو با هیچ چیز
عوض نمیکنم حتی زندگیم
_ منو تو به جهنم. به خاطر این تازه داماد یواش برو
قهقهه مون بلند شد. سرعتش رو کمی کم کرد. دم خونه ایستاد:
_به سلامت داداش
_به سلامت چی چیه؟ پیاده شین بریم داخل
_قربونت مزاحم نمیشیم
_خودم تنهام پیاده شین
پیاده شدن و سه تایی داخل شدیم. هر کدوم رو یه مبل ولو شدن. شماره رستوران گرفتم
و یه چیزایی سفارش دادم
بابک_یه سوال میپرسیدی ببینی چی کوفت میکنیم!
_شما هر چی باشه کوفت میکنین. میگن مفت باشه کوفت باشه حال شماس
_چه خوب شناختی مارو
romangram.com | @romangram_com