#خواستگاری_یا_انتخاب_پارت_21
بلا نسبت شما!
خان دایی : خواخوا خوا خوا خوا ...
« فریبرز همونجور تو دهن خان دایی رو نگاه می کنه و یه مرتبه می گه »
خاك بر سر ما کنن که مترجم زبا روسسی نداریم واسه ترجمه اظهارات شما!
« همه می خندن و فریبرز به فریبا می گه »
خب، حرف زن ببینم چی می گی!
« تو همین موقع کبري خانم با یه سینی چایی وارد می شه و به همه تعارف می کنه »
فریبا : من با نفس خواستگایر مخالفم!
« فریبرز همونجور که چایی ش رو از تو سینی ور می داره می گه »
یعنی یه کله بریم سر عقد و عروسی؟!
« فریبا می خنده و تا می آد حرف بزنه که صدا خان دایی بلند می شه »
قا قا قا قا
دوربین خان دایی رو می گیره . فنجون چایی تو دست شه و با دست دیگه ش داره تو »
« فنجون رو نشون می ده و به کبري خانم هی می گه
قا قا قا قا قا قا ...
فریبا : انگار قا قا قا می خواد بریزه تو چایی ش هم بزنه!
فریبرز : نه! انگار همینجوري داره قار قار می کنه!
خان دایی : قا قا قا شق!
romangram.com | @romangram_com