#خانم_کوچیک_پارت_14

نداشتم واسه همین بیخیال شدم و نشستم رو پله ها یه سیگار گذاشتم گوشه لبم یه پک عمیق کشیدم حتی همینم به زور میخریدما کافی بود یه

تیکه پارچه برا خودم بگیرم صداشون میرفت بالا حالا خوبه پولِ خودم بود پولِ اونا بود که همین سیگارم نداشتم!

بعد به من میگن که پاشم برم از این کارا دست بکشم با وجودِ اینا مگه میشه مرض ندارم که میرم دزدی؟!؟ از این دخترای پولدارم نیستم

که بیماریِ روانی دارن و بازم میرن دزدی آقا محتاجم محتاج میفهمی؟

ای خدا کی قرارِ بدبختی ماها رو درک کنه؟ تا می بیننم داد میزنن دزد تا حالا شده فکر کنن که مشکلم چیه؟ دردم چیه؟ نه به خدا اگه

فکر کرده باشن… من اسممو عوض میکنم میذارم یه اسمی که در حده خودم باشه نه به خدا فکر نمیکنن!

یه پکِ دیگه و این بار دقیق تو دوداش نگاه کردم. خوش به حالش حداقل آزادِ دخترای مثلِ من بخوان پاک بمونن باید به دزدی تن بدن یا…

حتی فکرِ اون موردِ دومم حالمو بهم میزنه.

بیچاره اونا…

پک آخر و کشیدم و سیگار و تو پله ها خاموش کردم… ای بابا الی تو هم به چه چیزایی فکر که نمیکنی؟ آخه مگه دستِ توئه که چی

میشه و نمیشه؟ فکر کردی خیلی بدبختی؟ به خدا دیوونه!

فکر کنم دوباره پتانسیل سوسول بودنم زده بالا و دارم با خودم زر میزنم!

احساس کردم یکی از گردنم آویزون شد و چشمام و با دستاش پوشوند حدسش سخت نبود که کیه…

_ اِ موشی بازم اذیت کردنت شروع شد؟

دستشو از چشمام برداشت و بهم اجازه داد تا ببینم. یه کم رفتم کنار تا بتونه بیاد و بغلم بشینه.

موشی: الی؟


romangram.com | @romangram_com