#کنیزک_زشت_من_پارت_60
با اجازه ی خودش
دروغ نگو دختره ی عوضی .... اون به من که نامزدشم اجازه نمیده روی تختش حتی بشینم اونوقت به تودختره ی کلفت اجازه میده ؟
پوزخندی بهش زدم و گفتم : اینو دیگه من نمیدونم حتما متوجه ی این همه رنگ و روغنی که به سرتا پات میزنی شده چندشش میشه رو تختش بشینی ... برو از خودش بپرس ... فک کنم همینو بهت بگه
اون صورت سفیدش کم کم به قرمزی میزد و من دلم خنک میشد اما یهو به طرفم یورش اورد و سیلی محکمی به صورتم زد سریع جواب سیلیشو با یه سیلی محکم تردادم که عصبانی ترشد و چون موهام باز بود و زیادی بلند شده بود دور دستش چرخوند که منم دستشو گاز گرفتم یهو صدای رسا اومد که میگفت : اینجا چه خبره ؟ پری داری چه غلطی میکنی ؟
موقعیت ما طوری بود که کاملا معلوم بود پری به طرف من حمله کرده ولی پری گفت : این کلفت بی سر و پا بهم توهین کرد بعد هم منو زد .... ببین دستمو چیکارکرد دختره ی سگ
حقش بود گنده تر از دهنش حرف زد
اصلا چرا این دختره تو اتاق تو و روی تخت تو خوابیده
پری این خونه ی منه و مسائل تو خونه ی من به تو ارتباطی پیدا نمیکنه منم به تو جواب پس نمیدم ....نگاهی به من کرد و گفت : حیف حالت بده وگرنه یه گوشمالی حسابی الان داشتی ولی بعدا حسابتو میرسم
نمیدونم چرا دلخور شدم و رومو ازش برگردوندم که رسا گفت : تو برو پایین خوم پیداش میکنم
با حرص از اتاق خارج شد و بعد از اون رسا دنبال یه چیزی میگشت که پیداش نکرد صداشو شنیدم که گفت : یه دفترچه یادداشت اینجا بود ندیدیش ؟
میدونستم چه دفتری رو میگه ولی جوابشو ندادم فکر کردم اصلا نیست بهش بی محلی کردم که روی تخت کنارم نشست و گفت : دیدیش ؟
جوابی ندادم که دستشو زیر چونه ام برد و سرمو به طرف خودش گردوند : دفتر حسابای شرکته اگه دیدیش بهم بگو ... مهران منتظره حساب کتابامونو بکنیم
به من چه ؟ مگه من دیدمش ؟
لبخندی زد و گفت : اره دیدیش چون تنها کسی که تو اتاق من میاد تویی
برو از پری جونت بپرس تا بهت بگه
لبخند دندون نمایی زد و صورتشو جلو کشید و گفت : خب از لیلی جونم میپرسم ... چه فرقی میکنه
romangram.com | @romangram_com