#کنیزک_زشت_من_پارت_29


غلط کرده بچه پولدار پر مدعا نباید چیزی بهش میگفتی

اما من .... من ادرس خونه رو بهش دادم الان هم تو راهه

تو چی کار کردی ؟

ببین لیلی در حال حاضر این بهترین راهه حداقل یه چند وقتی میری پیش این پسره هر وقت ابا از اسیاب افتاد میای دیگه

اخه از کجا معلوم همین پسره که میگی یه بلایی سرم نیاره ؟

نه ... فک نمیکنم .... در هر صورت الان تنها راه ممکنه همینه

چند دقیقه ای گذشته بود که پدر صدام کرد وقتی رفتم توی اتاق با نیشخندی گفت : خب دیگه دختر از امشب میری خونه ی سعید مث یه دختر خوب هر چی گفت میگی باشه

نگاه نفرت باری بهش کردم و گفتم : مطمئن باش اگه شده خودمو میکشم ولی با این ایکبیری مفنگی هیچ جا نمیرم .... بابا به این با غیرتی نوبره والا

با گفتن این جمله هر دوشون شروع به خندیدن کردن و سعید گفت : خب اقا محمود معامله امون میشه یا نه ؟ سفته ها رو پاره کنم ؟

پــــــاره کن داداش .... این دختره از امشب مال خودته

دلم میخواست به این حال اسفناک خودم زار زار گریه کنم پدر رسما داشت منو میفروخت تو همین فکرا بودم که یهو در اتاق با شدت باز شد توجه هر سه امون به طرف در اتاق جلب شد یه پسر جوون توی چهارچوب در ایستاده بود وقتی بهش دقت کردم متوجه شدم مشخصاتش شبیه رساست چشمای عسلی بلند قد و چارشونه پوست سفید و موهای مشکی همینطور نگاهش میکرد که اونم نیم نگاهی بهم کرد و گفت : هی یارو بدهیت چقدره ؟

پدر عصبانی شد و گفت : تــــــو اینجا چه غلطی میکنی ؟ مگه اینجا کاروانسراس ؟ .... اصلا چیکاره باشی ؟

تو به این چیزا کاری نداشته باش مرتیکه مفنگی اگه دلت نمیخواد همین الان زنگ بزنم 110 تا جمعت کنن زود تند سریع بگو این بدهی کوفتیت چقدره ؟

بابا به محض شنیدن اسم پلیس تو خودش جمع شد و گفت : 15 میلیون

سریع از توی کتش یه بسته تراول دراورد و گفت : این 20 میلیونه بگیرش ..... دخترت هم با من میاد دیگه هیچوقت هم سراغی ازش نمیگیری .... میخواستی به این مرتیکه مفنگی تر از خودت بفروشیش اما من میخرمش بیشتر از اونی که میخواستی به این بدی

ااااااصلا تو چیکاره باشی ؟

romangram.com | @romangram_com