رمان کنیزک زشت من

#کنیزک_زشت_من_پارت_27


میگه منو میخواد به عنوان بدهیاش به اون پسره ی عوضی بده

کدوم ؟

بابا این پسره سعیدو میگم دیگه

وا ... یعنی چی ؟

حالا که داری میبینی

الان به هادی زنگ میزنم

نه .... هادی نه ... نمیخوام تو دردسر بیفته

پس اخه چیکار باید کرد ؟ میخوای به خواسته ی بابات تن بدی ؟

نه .... فرار میکنم

یعنی چی ؟ کجا فرار میکنی ؟ فک میکنی بیرون خیلی بهتر از اینجاست ... مطمئن باش همون روز اول کارت ساخته اس

پس چیکار کنم ؟

نمیدونم ولی باید صبر کنی .... بالاخره یه فکری میکنیم

اما امشب این پسره میخواد بیاد

بذار یه کم فکر کنم

یهو سرشو بلند کرد و میخواست یه چیزی بگه ولی قبل از فتن حرفشو خورد که گفتم : چیه مرجان ؟ چی میخواستی بگی ؟

میگم ..... میگم لیلی این پسره ..... همین رسا ..... اون شاید بتونه یه کاری واست بکنه

romangram.com | @romangram_com