#کنیزک_زشت_من_پارت_113
ولی من مطمئنم تو همون کسی هستی که باید باشه
..........
***********
دو هفته از اون روز میگذره تو این مدت چند باری ناهید خانم بهم سر زده این روزا رفتار همه یه جورایی مشکوک شده رسا تو لاک خودشه حتی حوصله ی حرف زدن هم نداره هر وقت میاد میره تو اتاقش و منم فقط وقتی بخوام کاری براش انجام بدم میتونم برم تو اتاقش ناهید خانم هم چند باریه که میخواد یه چیزی بهم بگه ولی حرفشو میخوره نمیدونم ادمای اطرافم چرا اینجوری شدن .... احساس میکنم یه چیزی هست که من نمیدونم .... اما بالاخره اون روز فهمیدم .........
الو بفرماید
سلام لیلی جان خودتی عزیزم ؟
سلام ناهید جون ..... حال شما خوبه ؟
ممنون ... تو چطوری ؟
ممنون منم خوبم
لیلی جان میتونم یه خواهشی ازت بکنم
اختیار دارینن بفرمایید
امروز میای بیمارستان ؟
بیمارستان ؟ واسه چی ؟ اتفاقی افتاده ؟
نه عزیزم ..... چیزی نیست .... رسا نفهمه باشه ؟
چرا ؟ چی شده مگه ؟
ببین لیلی جان من باید یه چیزی رو برای خودم اثبات کنم ولی رسا میگه همچین چیزی ممکن نیس ..... در صورتی که به نظر من خیلی هم میتونه ممکن باشه ..... لطفا هر چه زودتر بیا بیمارستان
romangram.com | @romangram_com