#کلاغ_پر_گنجشک_پر_پارت_42
- دایی میشه ازتون خواهشی کنم؟
دایی جدی پرسید.
_ بگو عزیزم، هرکاری از دستم بربیاد برات انجام میدم.
لبخندزیبای روی لبم کش آمد.
- میشه برام کار مناسب پیدا کنین؟
متعجب نیم نگاهی حواله ام کرد.
_ کار چرا؟
تو خونه من باشی کار کنی!؟
امکان نداره.
ملتسمانه از بازویش گرفتم.
- گوش کن ببین من نمی خوام مامانم با اون حالش بره سربرنج کاری و برام پول بفرسته... باید خیالش رو راحت کنم که می تونم ازبس مخارج خودم بر بیام.
خواهش می کنم درک کنین و اینکه من نمی خوام سربار باشم همین که بهم جا و مکان دادین برام یک دنیا ارزش داره دایی جان.
دایی علی لبش را زیر دندان می گیرد و دستش را زیر چانه اش قفل می کند.
_ سربار نیستی هیچ وقت این فکر رو نکن ولی...
خوب توچه کاری بلدی؟
سرم را پایین می اندازم.
romangram.com | @romangram_com