رمان کلکل شش نفره

#کلکل_شش_نفره__پارت_40


رفتم سر کمدم و یه مانتوی خاکستری با شلوار و شال مشکی انتخاب کردم و پوشیدم کلاه ادیداسمم سرم کردم.

ارمینا هم داشت حاضر میشد .

ارمینا_ترانههههه

ترانه_جان؟

ارمینا_شلوار سفیده ی منو ندیدی؟

ترانه_اممم چرا پای منه

ارمینا_مرض و پای منه درش بیار ببینم

ترانه_وایی ارمینا اذیت نکن دیگه خو اینهمه شلوار داری یه چی دیگه بپوش خووو

ارمینا_ای الهی بگم چیکار شی خیلخب برو گمشو

از دست اینا

من و ترانه که حاضر بودیم و دوتاییمون سرمونو کرده بودیم تو گوشیمون تا ارمینا هم حاضر شه.

ارمینا_بریم بروبچ؟

سرمو اوردم بالا و به ارمینا نگاه کردم

یه مانتوی بلند جلو باز مشکی با شلوار و شال لیمویی ست کرده بود و عالی شده بود عینک دودیشم روی موهای بلوندش بود

ترانه_اوهوک ارمینا خانوموو

ارمینا_چاکریممم

و سه تایی به سمت اسانسور راه افتادیم......

romangram.com | @romangram_com