#جنون_انتقام_پارت_68
دورکمرم انداخت وپیشونیم رو بوسید.....داغ شدم.....خیلی بی جنبم....داشتم میسوختم تو خواستن سامیار...دست چپم رو توی دست راستش گرفت وماشینوبه
حرکت درآورد...دست هردومون روی دنده بود...گاهی محکم دستم روباانگشتاش فشارمیدادومن چه لذتی میبردم ازاین نشانه خواستن.....بلاخره به خونه
رسیدیم...ماشین روتوحیاط پارک کردوپیاده شدیم ودرکنارهم وارد ساختمون شدیم وازپله ها بالارفتیم...دایی خواب بودو چراغ های خونه خاموش بود...فقط چند
دیوارکوب توی پذیرایی وپله ها روشن بود...جلوی در اتاقم هردو ایستادیم...سامیاردستی روی بازوم کشیدوگفت برو بخواب عزیزم...تافرداوبه سمت اتاقش
رفت...باخوشحالی وارد اتاق شدم لباسهام رو عوض کردم وروی تخت پریدم وبعداز کمی خوابم برد خواب راحت وآروم.........
********************************************************************
(سامیار)
با عجله به طرؾ اتاقم رفتم وخودم روانداختم تواتاق....درروبستمولباسهام رودرآوردم ورفتم توی حموم.....آب سردوبازکردم وایستادم زیرش وسعی کردم
اعصابم روآروم کنم....این دوماه کارم شده آرامش گرفتن ازدوش آب سرد.....تواین مدت دکوراسیون خونه ام رو عوض کردم.... خیلی درگیرم کرداما چیزی
خوبی ازآب دراومد.....درکنارش کارهای شرکت وکارهای ناتمام که بایدانجام میشدباعث شدازآرام وهدفم دوربشم...فقط شبها موقع آموزش میدیدمش امابازم
سعی میکردم تو همون زمان کم هم کاری کنم که وابستم بشه وتاحدودی هم موفق بودم....البته نه با لمسش ونگاه بلکه با برخوردهای سردوگاهی توجه های زیر
پوستی من دخترارو میشناسم هرچه مؽرورتروباجذبه ترباشی بیشتر بهت پا میدن.....من سالهاست این کارمه و با دخترا درتماسم.....البته اونایی که خودشون
خواستن وگرنه انقدر ؼرور دارم که جلوی هیچ دختری سرخم نکنم...اونان که تشنه ی من میشن واین در موردآرام هم صادقه...ازجواب مثبت امشبش معلوم
بوداسیرشده.....حالابایدبقیه ی نقشمو عملی کنم....اگه دنبال انتقام ازاین فسقلیم اول بایدبدستش بیارم...تودست دیگری نمیتونم کاری بکنم....باید فرداکاروتموم
کنم نمیتونم بشینم وببینم هرروزیک مدعی ازراه برسه ومنم ازترس ازدست دادنش حرص بخورم......عجیبه....اماهروقت چشم به چشم میشیم چیزی توی دلم
تکون میخوره....کؾ دستم عرق میکنه وگرمیگیرم.....مشت محکمی به دیوارزدم تاافکارمزاحم ازم دوربشن...نه...نه...نباید کم بیارم...من تشنه
انتقامم...بایدآروم بشم...من نمیتونم وابسته دخترقاتل مادرم بشم....اون دخترقاتل مادرمه...دستم به خودقاتل نمیرسه به دخترش که میرسه....این دختربرای من
romangram.com | @romangram_com