#جنون_انتقام_پارت_34

تاپم رفتم ،میخواستم تا وقتی دایی بیاد سرم رو باهاش گرم کنم.

*********************(سامیار)***********************

باصدای آلارم گوشیم ازخواب بیدارشدم،دوش گرفتم ولباس پوشیدم،خودم روتوی آیینه نگاه کردم چشمام از بیخوابی دیشب قرمزبوداصلا خوابم نبرد فکرم

مشؽول بودهمش فکرمیکردم

هرجوری باشه باید ازاین دختره انتقام کاری رو که باباش کرده بگیرم....هه....اتفاق همه میگن یک اتفاق ساده بوده اما من میگم سهل انگاری اون مرتیکه بوده

که هم خودش رو به کشتن داد هم مادر نازنین منو...آخ...مامان....مامان....نیستی ببینی سامیارت چه تنها شده با رفتنت کمرم شکست...دلم آتش گرفت...قلبم

مچاله شد کجا رفتی همه ی امیدم چراتنهام گذاشتی امامطمئن باش نمیزارم خونت پای مال بشه،اگه دستم به قاتلت نمیرسه به دخترش که میرسه قول میدم تا

انتقامت رونگیرم وقلبم آروم نشه ساکت نشینم.دستام رو مشت کردم ومحکم فشردم انقدرمحکم فشردم که رگهای دستام بیرون زده بودوانگشتام سفیدشده

بود.حرسی میشم وقتی میبینم بابا اونطوری حمایتش میکنه وزن وپسرش رو به این دختره فروخته راجب بابا جور دیگه ای فکر میکردم نمی دونستم

اینقدرهوسبازباشه.دختره هرزه خوب بابا رو خام خودش کرده اما کور خونده نمی تونه بامن همچین معامله ای بکنه به هیچ قیمتی از خون مامان نمیگذرم خودم

قاضی میشم،حکم صادرمیکنم،خودم هم اجراش میکنم به هیچ کس هم اجازه دخالت نمیدم تادلم آروم نشه ساکت نمیشم من گول این مار خوش خط وخال رو نمی

خورم گول مظلوم نمایی هاش رونمیخورم به حسابش میرسم به من میگن سامیارراد.....کوتاه نمیام هرگزززززز....ازعصبانیت بند بند بندم میلرزیدوفریا

میکشیدم انقدر که توی حنجره ام احساس سوزش میکردم.کمی که خودم رو تخلیه روانی کردم وآروم شدم باادکلن موردعلاقه ام دوش گرفتم خودم از بوی

تندوگرمش لذت میبردم بهم یک جورایی آرامش میداد.سویچهای ماشین و موبایلم روازروی عسلی کنارتخت چنگ زدم وباقدم های محکم از خونه بیرون زدم

وارد آسانسورشدم وبه پارکینگ رفتم دزدگیروزدم وسوار شدم پام روروی پدال گازگذاشتم وتا ته فشردمش ماشین با صدای بلندی ازجاکنده شده وباسرعت به

طرؾ شرکت حرکت کردم.بعدازسی دقیقه رانندگی به شرکت رسیدم ماشین رو توی پارکینگ گذاشتم وارد آسانسورشدم وطبقه نه رو فشردم.باپام کؾ آسانسورضربه میزدم که صدای ظبط

شده خبر از رسیدنم داد از آسانسورخارج شدم ووارد شرکت شدم مثل همیشه باؼرورومحکم قدم برداشتم ودرجواب سلام کارمندام فقط سرم روکمی بالاوپایین


romangram.com | @romangram_com