#جوجه_رنگی_من_پارت_97

رفتم که دوش بگیرم‌حدود نیم ساعت بعد اومدم‌بیرون،حوله تن‌پوشم‌تو تنم بود رفتم وموهامو سشوار کشیدم و دادم روبه بالا،بعپ از تموم شدن موهام کم کن و لباسام وتنم کردم...بعد ساعت و ادکلن و یه لبخند به خودم تو آینه ...

ساعت۸:۳۰بود

آرتام:حاضرشدی؟؟بریم؟؟

آرشام:بریم

ازمامان و بابا خدافظی کردیم و‌رفتیم!

ترمه وترنم

ترمه:ترنم زود باش الان رحیمی شیفت و تحویل میده

ترنم:بریم آجی

امشب بعد از مدتها یکمی مژه های پر مو‌ریمل کردم،‌و‌بعد یه مانتوی بلندکرمی و‌شلوار لوله ی مشکی ومقنعه مشکی و کفش کرمی و‌کیف کرمی،،،ترنمم مثله من لباس پوشید و‌رفتیم...

ترمه:خدافظ بابایی چیزی خواستی زنگ بزن

ترنم:خدافظ باباجونم

بابا:خدافظ گل دخترا،مراقب خودتون باشید

بعدازنیم ساعت رسیدیم بیمارستان... ورفتیم مانتو هامونو‌گذاشتم تو کمد و‌روپوش سفید امونو تن کردیم ورفتیم پی کارامون

آرشام و آرتام

توباغ مهرداد بودیم ،یه وضع قره قاطی وداغونی بود که بماند...


romangram.com | @romangram_com