#جوجه_رنگی_من_پارت_5

دوستای گلم...سال خوبی داشته باشید...

امیدوارم توی سال جدید غم و غصه هامون کمتر بشه...

رابطه های آزار دهنده رو قطع کنیم....

آدمای آزار دهنده رو دور کنیم...

مشکلات آزار دهنده رو حل کنیم یا به باد تمسخر بگیریم...

زندگی کردن سخته،زنده بودن سخته،،راحت از دستش ندیم...

و خواهشه دیگه ای که دارم اینه که برام دعا کنید،،،یه مشکل خیلی بزرگی دارم،بزرگ به اندازه ی سرطان‌....

برام دعا کنید!!

میخوام برای فرار از زندگی و تجملات شهری برم روستای مادربزرگ‌مامانم اینا ...یه سال عیدمو بدون سفر بگذرونم...اگه پدرم اجازه بده البته(اایشالا اجازه میده)،،،اگه اجازه نداد ادامه رمانو و میذارم،اگه اجازه داد جدا به دعاهاتون نیاز دارم....

خدا یارتون...

دوستون دارم!

صبح بازنگ تلفن مامان عاطی از خواب بیدارشدم.‌‌‌..رفتم دستشویی و دست‌وصورتمو شستم ودیدم مامان عاطی بساط صبحونه پهن کرده رو بالکن...‌داشتم به حرفای دیشب فکر میکردم و لقمه میگیرفتم..‌که مامان عاطی گفت:نمیگی کی بود که صبح به این زودی زنگ زد؟؟؟

گفتم:خب کی بود ؟؟؟

مامان عاطی:شبنم زن خان عمو...مثله اینکه ما دوتا پیرزن باید به وصیت شوهرامون عمل کنیم...

کنجکاو شدم


romangram.com | @romangram_com