#جای_این_قلب_خالیست_پارت_75
-از کارت راضي هستي کژال؟
کژال همانطور که به خيابان نگاه ميکرد گفت
-اره..خوبه!
رامين سرش را تکان داد و باز هم به بيرون نگاه کرد ....کمي بعد باز گفت
-کژال
-بله؟
-يه چيزي ميخواستم بهت بگم!
کژال چيزي نگفت رامين کمي من من کرد و گفت
-هيچي ....
کژال بي اهميت به رانندگي اش ادامه داد ....مقابل خانه ايستاد رامين گفت
-ممنون ....باعث زحمتت شدم
کژال نگاهش کرد بي هيچ حرفي!!رامين هم نگاهش کرد و بعد گفت
-خدانگه دار...
-کي برميگردي ؟
-فردا صبح
romangram.com | @romangram_com