#جای_این_قلب_خالیست_پارت_7


-سلام دخترم..بالاخره اومدي؟

لبخندي زدم و گفتم

-سلام...خوشحالم که امروز لبخند روي لبتون ميبينم

پيشانيم را با آن لب هاي ترک خورده و چروکش بوسه ي شيريني زد و گفت

-ممنون دخترم

-راستي من باز بدون اجازتون ازتون عکس گرفتم

سرش را تکان داد و گفت

-اشکالي نداره دخترم ....شايد بعد از مرگم تو با ديدن اين عکس ها يادي ازم بکني و يه فاتحه اي برام بخوني

-اين چه حرفيه حاج خانم..ايشالا ساليان سال زنده باشيد

خنديد و آرام گفت

-نفرينم نکن دختر خوب....

صداي مادرم بلند شد

-نفس ما منتظريم

نگاهشان کردم و باز به آن پيرزن نگاه کردم گفت

-برو دخترم ...معطلشون نکن

romangram.com | @romangram_com