#جای_این_قلب_خالیست_پارت_51
کژال نگاه با دقتي به دستگاه انداخت و گفت
-اونوقت شما تخصص درست کردنش رو داريد يا بايد به ما اطلاع بديد؟
-خانم مهندس اين دستگاه چند باره ديگه ام اينطوري شده بود خودم درستش کردم
کژال با تعجب به او نگاه کرد و گفت
-اشتباه کرديد از همون اول بايد خبر خرابيش رو ميداديد!!
-آخه خانم مهندس من به آقاي مهندس اکبري گفتم ولي ايشون گفتن حالا که خودت بار اول درستش کردي ديگه بلدي خودت درست کن...
اخم هاي کژال در هم رفت با عصبانيت گفت
-مهندس اکبري خيلي بي جا کردند ....ايشون وظيفش چيزه ديگس نه تايين پست براي کارگرا...
بعد با حالت عصبي مهندس اکبري را صدا زد او که همچنان در حال بررسي بود و با آقاي کمالي صحبت ميکرد با تعجب به کژال نگاه کرد و گفت
-بله خانم مهندس؟
-تشريف بياريد اينجا!!
مهندس اکبري و سرکارگر به سمت کژال آمدند و بقيه ي کارگر ها هم دست از کار کشيده بودند و به آنها نگاه ميکردند...کژال گفت
-با چه مجوزي به ايشون گفتيد که دستگاه رو بدون اطلاع به مهندس ناظر دستکاري کنه؟
مهندس اکبري ابروهايش بالا رفت و گفت
-خانم مهندس اولا تمام کارهاي خط توليد به عهده ي منه و اين خودش مجوز منه در ضمن حالا مگه چي شده،بايد حتما خداتومن پول بديم متخصص از خارج بياريم تا همون کاري که اين کارگر ميکنه رو بکنه!!
romangram.com | @romangram_com