#جای_این_قلب_خالیست_پارت_21
-تبريک ميگم خانما ...نمايشگاه خيلي حرفه اي هست...
تشکر کرديم که کوهيار زند به تابلو عکس اشاره کردو رو به دانيال گفت
-کاره توئه دنيل؟
-نه کاره خانم خجستس...
-جالبه ...کاملا هنري...
با لبخند گفتم
-ممنونم...
چند دقيقه اي گذشت که مادرم به سمت ما آمد و رو به من گفت
-نفس جان مادر..من برم ديگه..کاري که با من نداري؟
-نه مامانم ...خيلي خوشحالم کردي اومدي ..خيلي هم خوش اومدي
-ممنون عزيزم..توام سعي کن زود بياي خونه ديروقت نشه خطرناکه
-چشم مامان خيالتون راحت ...
-راستي پري هم داره ميره ...بيا باهاشون خداحافظي کن ...
-چشم حالا ميام ...
نگين و دانيال و کوهيار مشغول صحبت بودند...کوهيار پشتش به ما بود ..دانيال و نگين را صدا زدم و گفتم
romangram.com | @romangram_com