#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_135
هوي چته ؟چند قرنه انسان نديدي که اينجور بي ادب شدي؟
حس کردم بازوم الان کنده ميشه يه نگاه کردمو ديدم رنو تاته ناخوناشو فرو کرده تو گوشتم تا خفه شم.
سريع قائله رو گرفتم تومشتمو گفتم:
من شعري نخوندم خانم اژدها فقط يه ورد خوندم اونم نميدونم از کجا پيدا شد
اژدهاي گرامي رفت تو فکر و گفت:
واسه چي اومدي اينجا؟
اروم گفتم:واسه گردنبند الدوناري ميدونيم که قطعه اش اينجاست.
يه قهقه زدو گفت:
چه خوش اشتها اونوقت چرا فک کردي بهت ميدمش؟
باز دوباره اينحانب وحشي شدمو گفتم:
چون اون مال منه ارثيمه مال ننم بوده ننمم اسمش مريلينا بوده.
اوف انگار بهش فازمتر وصل کردم خشکش زدو گفت:
دروغ ميگي دختر
يه پوزحند زدمدگفتم:
دليلي واس دروغ نيست من دخترشم واينم برادرمه.
محکم کوبيدم توکمر رنوي بدبخت که يهو اب دهنش رفت پس ملازشو افتاد روسرفه
romangram.com | @romangram_com