#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_122
گاورون يه اه سينه سوز کشيدوگفت:
مابارها تلاش کرديم باهاشون ارتباط برقرارکنيم اما اوتا کاملا وحشين و رام نشدني.
پس چه جور قراره بريم اون تو؟
اه خب شايد دزدکي بتونيم اون جواهرو گير بياريم.
هه نه بابا زحمت کشيدين عجب نقشه خطيرو سنگيني هم کشيدين دستي دستي بريم تو دهن شير.
کوتوله ها باناراحتي يه نگاه به الف هانداختن و فهميدن واقعا هيچ نقشه اي توکار نيست
يه نگاه شجاعانه کردمو گفتم:خيلي خب باو فعلا بزارين کپه مرگمو بزارم بعدش خودم يه نقشه اي پياده ميکنم.
نظرپليز عشقا به نظرتون جلد دوم هم داشته باشه؟
هوي اين نقشه عاليه ها مولادرزش نميره ها!!
راوياربا يه پوزخند گفت:
برو باو بااين نقشت خيلي ماهرانست ميترسم کلهم قلع وقمعشون کنيم.
ايشي گفتمو رومو برگردوندم الحق که خيلي تز مزخرفي هم دادما خودمونو رنگ کنيم بريم تو خخخ
يهو يه نقشه ي تک رسيد به مخم :
هي من يه ايده دارم !
romangram.com | @romangram_com