#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_108



گارون خيلي خشک گفت:‏

بهتره يکم خوش بگذرونيد چون بعدش باس بريم دنبال جواهر دوم



اه نميزارن باقيافه جديدم حال کنما.موهامو انداختم روي گوشامو راه افتادم سمت جمعيت خوشال





نظرپليز





يه جيغ بنفش کشيدمو با ذوق گفتم:‏



اين عااااليههه واي دست طلا اق گرگه.‏

راويار يه لبخند دخترکش زدو گفت:قابل نداشت بانو بهتره برگرديم بايد اماده شيم واس حرکت



خودمو تکوندمو دنبالش راه افتادم جشن چند ساعت پيش تموم شد من دنبال راويار هلک هلک افتادم و ازم خواست که نيمه ي گرگي رو پيدا کنم

يکم زور زدم تا بالاخره نيمه ي عزيزم بهم افتخار داااد.‏



خلاصه نميدونيد چه هيجاني داره کلا ديدتون با وقتي که رو دو پا هستين فرق داره ‏

خيلي حس خوبي بود يکم به امين حالت با اق راويار کشتي گرفتيم و حالا خم باس برگرديم

romangram.com | @romangram_com