#جادوی_چشم_آبی_پارت_88
ما باید روبان رو پاره کنن.تا این سرزمین برای همیشه بتونه یه جای خوب برای سکونت ما بشه.
سوزان
با لئوناردو به طرف دَرب بزرگ و اصلی سرزمین رفتیمیه روبان قرمز هم دوطرف در بود.خانوم فلور قیچی رو داد
دست من و لئو.دستمو گذاشتم تو دستای لئونادو و با هم قیچی رو گرفتیم.دستاش گرم گرم بودن!!!قیچی رو به
سمت روبان بردیم.و خششش روبان پاره شد!
همه دست میزدند و ابراز خوشحالی میکردند.
مامان و بابا هم با افتخار بهم نگاه میکردند.بعد از دیدن برنامه های مختلف و صرف باید شهردار جدیدی رو برای
این سرزمین انتخاب میکردن.از مردم خواستند که به فرد مورد نظر خودشون رای بدن.
بعد از رای گیری.سریع بعد از شمردن رای ها توسط شورای شهر بالاخره باید میفهمیدیم که کی شهردار جدید شهر
میشه.
خانوم فلور رفت بالای سن و گفت-خوب مثل اینکه اکثریت مردم به آقای لئونارد لیبرا پسر شهردار شهر رَند رای
دادند.
و خواستند که ایشون شهردار بشه.ایشون رو تشویق کنین!
لئوناردو
باورم نمیشه.من؟؟به من رای داده بودند تا شهردار بشم.!خیلی خوش حال بودم.
بالای سن رفتم.
لئوناردو-از همه ی شما ممنونم که به من لطف داشتید و به من رای دادید تا شهردار این شهر باشم.امیدوارم که
بتونم اون چیزی که شما میخواین باشم.وبازم ممنون.
سوزان
خیلی برای لئوناردو خوش حال شدم.
romangram.com | @romangram_com